اشعار زيبا و کوتاه احمد شاملو

مجموعه گلچين بهترين اشعار زيبا ، عاشقانه و کوتاه احمد شاملو

شعرهاي فلسفي احمد شاملو

کوه با نخستين سنگ ها آغاز مي‌شود

و انسان با نخستين درد

در من زنداني ستمگري بود

که به آواز زنجيرش خو نمي کرد

من با نخستين نگاه تو آغاز شدم

“احمد شاملو“

ashaare ahmad shamloo

با زمزمه ي تو

اکنون رخت به گستره‌ي خوابي خواهم کشيد

که تنها روياي آن

تويي …

hauhv hpln ahlg,

کيستي که من

اين گونه

به اعتماد

نام خود را با تو مي گويم …

کليد خانه ام را در دست ات مي گذارم…

نان شادي هاي ام را با تو قسمت مي کنم!

شعرهاي احمد شاملو

خاتون من

حتي اگر هزار سال عاشق تو باشم ،

يک بوسه ، يک نگاه حتي ، حرامم باد

اگر تو عاشق من نباشي…

شعر احمد شاملو

بي خبر بودي از زاري من

غافل از رنج بيداري من

فارغ از درد و غمخواري من

و آنهمه ندبه و ناله هايم …

“اشعار احمد شاملو“

اشعار عشقولانه احمد شاملو

من ز دنيا، تو را برگزيدم

رنج بي حد بپايت کشيدم

تا شود سبز، باغ اميدم

جان ز تن رفت و نيرو ز پايم

اشعار کوتاه احمد شاملو

مجال

بي رحمانه اندک بود و

واقعه

سخت نامنتظر …

شعرهاي کوتاه احمد شاملو

روزي ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد

و مهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت

روزي که کمترين سرود

بوسه است

و هر انسان

براي هر انسان

برادري ست

“شعر احمد شاملو“

شعر کوتاه احمد شاملو

همه

لرزش دست و دلم

از آن بود که

که عشق

پناهي گردد،

پروازي نه

گريز گاهي گردد …

عاشقانه هاي احمد شاملو

چراغي در دست

چراغي در دلم.

زنگار روحم را صيقل مي زنم

اينه ئي برابر اينه ات مي گذارم

تا از تو

ابديتي بسازم.

شعر زيباي احمد شاملو

ميان آفتاب هاي هميشه

زيبائي تو

لنگري ست

نگاهت شکست ستمگري ست

و چشمانت با من گفتند

که فردا

روز ديگري ست

“شعر احمد شاملو“

شعر کوتاه احمد شاملو

و ما هم‌چنان

دوره مي‌کنيم

شب را و روز را

هنوز را

شعر عاشقانه احمد شاملو

در نگاه‌ ات همه ي مهرباني هاست

قاصدي که زندگي را خبر مي‌دهد

و در سکوت ات همه ي صداها

فريادي که بودن را تجربه مي کند …

شعرهاي احمد شاملو

عشق ما دهکده يي ست که هرگز به خواب نمي رود

نه به شبان و نه به روز

و جنبش و شور حيات

يک دم در آن فرو نمي نشيند

هنگام آن است که دندان هاي تو را

در بوسه يي طولاني

چون شيري گرم

بنوشم

اشعار احمد شاملو

هنگامي که خاطره ات را مي بوسم

درمي يابم ديري است که مرده ام

چرا که لبان خود را از پيشاني خاطره ي تو سردتر مي يابم

از پيشاني خاطره ي تو

اي يار

اي شاخه ي جدامانده ي من

“احمد شاملو“

مجموعه گلچين بهترين اشعار زيبا ، عاشقانه و کوتاه احمد شاملو